قدم اول در مدیتیشن

اولین چیزی که لازمه بدونید اینکه مدیتیشن چیه.
همه چیز به دنبال این ادراک حرکت می‌کنه.
من نمی‌تونم به شما بگم که شما باید مدیتیشن انجام بدید؛ تنها کاری که می‌تونم بکنم اینکه بهتون بگم مدیتیشن چیه.
اگه منو بفهمید، شما در مدیتیشن خواهید بود؛ هیچ بایدی وجود نداره. اگه منو نفهمید در مدیتیشن نخواهید بود.

اینکه چرا باید مدیتیشن رو انجام بدیم ؟! سوالی است با جواب‌های بسیار، اما من اینجا نیستم که شما رو قانع کنم برای لزوم مدیتیشن؛ من اینجا هستم به آدم‌های کمک کنم که بلوغ لزوم مدیتیشن درونشون به وجود اومده.

حالت مورد نیاز فیزیکی برای مدیتیشن چیست ؟

بهترین حالت برای نشستن در حالت مدیتیشن حالتی است که بدنتان در آن احساس راحتی می‌کند اگر راحت ترین حالت نشستن روی مبل یا صندلی است برایتان بهترین انتخاب است اگر راحت ترین حالت نشستن روی زمین است آن را انتخاب کنید هیچ محدودیتی برای این مسئله وجود ندارد حتی در سوترا های یوگا پاتانجالی که بیش از یک سال مورد اصلی مطالعه بنده بوده نیز بهترین حالت را حالتی می‌داند که همراه با راحتی شماست.

حال آنکه حالت‌هایی از نشستن هست که بدن شما را در حالتی ایده آل قرار می‌دهد تا امکان تجربه بالاتر برود ، اما این تنها در حالتی است که شما در آن حالت احساس راحتی کامل داشته باشید حالت نشستنی که در تصویر می‌بینید یکی از ساده‌ترین و متداول‌ترین حالت‌های انجام مدیتیشن در سرتاسر جهان است شما اگر در این حالت کف پای راستتان را به بالاترین قسمت پای چپتان یعنی نزدیک اندام تناسلی فشار دهید باعث کاهش گرسنگی و کاهش نیاز به ادرار خواهد شد. اگر سرتان را مقداری به سمت بالا بگیرید حسی در میان دو ابرو یا چشم سوم‌تان حس می‌کنید .

از بهترین حالات برای انجام مدیتیشن از لحاظ گردش انرژی می‌توان به حالت لوتوس یوگا اشاره کرد.

لوتوس

در هر حال من منکر وجود حالت‌های فیزیکی کمک کننده به مدیتیشن نیستم اما باید یادتان باشد که هر فردی توانایی انجام حالتی مثل لوتوس را ندارد و تقریبا برای همه چندین ماه تمرین لازم است تا به راحتی در آن حالت قرار بگیرند اما هر فردی در هر حالت فیزیکی بدون شک توانایی انجام مدیتیشن را دارد.

پس راحت ترین حالت ممکن را انتخاب کنید و شروع کنید مدیتیشن بهانه قبول نمی‌کند همیشه ممکن است .

حالت طبیعی بودن

ذهن چیزی است غیر طبیعی؛ هیچ وقت به حالت طبیعی شما تبدیل نخواهد شد.اما مدیتیشن حالت طبیعی بودن ماست که آن‌را از دست داده ایم. از دست دادن مدیتیشن از دادن زیبایی است از دست دادن عشق است اما این‌ها دوباره می‌توانند به دست آورده شوند.
به چشم‌های بچه‌ها نگاه کنید ؛ سکوت عظیمی رو می‌بینید؛ پاکی رو می‌بینید، معصومیت رو می‌بینید.
هر بچه‌ی با حالت مدیتیشن به دنیا می‌آید.اما بچه باید روش‌ عملکرد جامعه آشنا بشود؛ باید به بچه یاد داد چه جوری فکر کند چه جوری حساب کند، چه جوری دلیل بیاورد، چه جوری بحث کند باید به بچه‌ها کلمات ، زبان‌ها و کانسپت‌ها رو آموزش داد. و به آرامی بچه ارتباط خود را با معصومیت خود از دست می‌دهد، و به یک ماشین مفید برای اهداف اجتماعی تبدیل می‌شود.
تمام چیزی که لازم است این است که بار دیگر این فضا و این حالت را بشناسید؛ شما قبلا این حالت رو شناختید و وقتی دوباره تجربه‌اش می‌کنید حالتی از آشنایی بریتان خواهد داشت که شما رو متعجب می‌کنه، و این تعجیب واقعیه چون شما قبلا این تجربه داشتید .

مدیتیشن هیچ وقت از دست نمی‌رود ممکن است عمیق در وجودتان پنهان شود، ممکن است فراموش شود اما همیشه با شماست،و منتظر پیدا شدن تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که هیچ کاری انجام ندید. الماس درون‌تان را می‌توانید پیدا کنید و از درون بدرخشید .

مدیتیشن تمرکز نیست !

مدیتیشن تمرکز نیست. در تمرکز موضوعی براي تمرکز هست و کسی براي متمرکز شدن برموضوع وجود دارد. این دوگانگی است. در مدیتیشن کسی در درون و چیزي در بیرون نیست.مدیتیشن تمرکز نیست. هیچ تقسیمی میان درون و بیرون وجود ندارد. درون به بیرون جاري است،بیرون به درون جاري است.

علامت گذاري، مرز و محدوده دیگر وجود ندارد. درون بیرون است،بیرون درون است؛ این هوشیاري دوگانه نیست.تمرکز هوشیاري دوگانه است: به همین دلیل است که تمرکز خستگی به همراه دارد؛ به همین دلیل است که وقتی تمرکز می کنی خسته و فرسوده می شوي. و تو نمی توانی بیست و چهار ساعت تمرکز کنی، باید تعطیلاتی داشته باشی تا استراحت کنی.

تمرکز هرگز نمی تواند طبیعت تو شود.مدیتیشن تو را خسته و فرسوده نمی کند. مدیتیشن می تواند بیست و چهار ساعت ادامه داشته باشد.روز و شب، سالیان سال. می تواند تا ابد ادامه داشته باشد. مدیتیشن خودش آسودگی است. تمرکز یک عمل است، عملی ارادي است. مدیتیشن حالت بی ارادي و بی خواهشی است، حالت بی عملی است. آسودگی است. فرد باید به سادگی در وجود خود رها شود، و این وجود با همه يوجودها یکسان است.

در تمرکز ذهن از روي نتیجه عمل می کند: تو کاري انجام می دهی. تمرکز از گذشته می آید. در مدیتیشن هیچ نتیجه اي پشت آن نیست. تو کار خاصی انجام نمی دهی، تو فقط هستی. هیچ گذشته اي در آن نیست، توسط گذشته آلوده نشده است. هیچ آینده اي در آن نیست، از کل آینده پاك است . این همان است که لائوتزو wei-wu-wei نامیده است، عمل از طریق بی عملی. این همان است که اساتید ذن می گویند: نشستن در سکوت بدون انجام هیچ کاري، بهار می آید و علف خودش رشد می کند.

به یاد بسپار: « خودش »، نباید کاري انجام شود. تو علف را بالا نمی کشی تا رشد کند، بهار می آید و علف خودش رشد می کند. این حالت – وقتی به زندگی اجازه می دهی به راه خود برود، وقتی نمی خواهی هدایتش کنی، وقتی نمی خواهی هیچ کنترلی بر آن داشته باشی، وقتی دستکاري نمی کنی، وقتی هیچ نظمی را بر آن تحمیل نمی کنی – این حالت خودانگیختگی بی انضباطی ناب، مدیتیشن است.

می توانی در مدیتیشن باشی. نمی توانی در تمرکز باشی، اما می توانی تمرکز کنی. تمرکز بشري مدیتیشن در لحظه ي حال است، حالِ ناب. مدیتیشن بی واسطه است. تو نمی توانی مدیتیشن کنی، مدیتیشن الهی است.

انتخاب مدیتیشن

از همین آغاز چیزي را پیدا کن که برایت جذاب است.
تحمیل هرگز نمی تواند تو را طبیعی سازد. نیازي به ایجاد مناقشات غیرضروري نیست. این مدیتیشن‌ها نباید تلاشی تحمیلی باشد. اگر تحمیلی باشد، از همان آغاز محکوم به شکست است. زیرا اگر به ذهن موضوع جذابی بدهید ظرفیت طبیعی براي مدیتیشن را دارد.

اگر شما بدن گرا هستید، روش هایی وجود دارد که می توانید از طریق بدن به مدیتیشن برسید، زیرا بدن نیز از مدیتیشن است. اگر احساس می کنید که قلب گرا هستید، اگر احساس می کنید که عقل گرا هستید، فرقی ندارد. هر سه به هم پیوسته اند و روي مردم مختلف به شکل هاي مختلف کار می کنند.

همیشه به یاد بسپار، از هرچه که لذت می بري می تواند به عمق درونت برود؛ فقط آن می تواند به عمق درونت برود. لذت بردن به سادگی یعنی با تو جور است. ریتمش با تو کوك است: هارمونی ظریفی میان تو و روش وجود دارد. وقتی از روشی لذت می بري، خسیس نباش ؛ هر چقدر می خواهی وارد روش شو.

می توانی روزي یک یا دو بار انجامش دهی. فقط وقتی روش را رها کن که لذت از بین رفته باشد، آنگاه این روش کارش را به اتمام رسانده است. روش دیگري را جستجو کن. هیچ روشی نمی تواند تو را تا پایان ببرد. در سفر باید قطارهاي زیادي را عوض کنی.

روشی خاص تو را به حالت خاصی می برد. وراي آن دیگر کاربردي ندارد، مصرف شده است. پس دو چیز باید به یاد سپرده شود: وقتی از روشی لذت می بري تا جایی که ممکن است به عمقش برو، اما هیچگاه معتادش نشو، زیرا روزي باید رهایش کنی. اگر زیادي به آن معتاد شوي، آنگاه مانند مواد مخدر می شود؛ نمی توانی ترکش کنی. دیگر از آن لذت نمی بري- چیزي به تو نمی دهد- اما یک سرگرمی شده است. آنگاه آدم می تواند ادامه اش بدهد، اما این حرکت در دایره است؛نمی تواند به وراي آن هدایتت کند.‌پس بگذار لذت معیار تو باشد.

اگر لذت آنجا است، ادامه بده، تا آخرین ذره ي لذت ادامه بده. باید تماماً فشار بیاوري . هیچ عصاره اي نباید پشت سر بماند … نه حتا یک قطره. و بعد قادر به رها کردنش می شوي. روش دیگري را انتخاب کن که دوباره لذت بیاورد. باید بارها تغییر دهی. براي افراد مختلف متفاوت است، اما بسیار نادر است که کسی با یک روش کل سفر را تا آخر برود. لازم نیست مدیتیشن هاي زیادي انجام شود، زیرا ممکن است چیزهاي گیج کننده و متناقضی را انجام دهی و بعد درد به دنبال خواهد داشت.

دو مدیتیشن را انتخاب کن و به آنها بچسب. در واقع بهتر است که یکی را انتخاب کنی؛ این بهترین کار است. بهتر است یک روش که مناسب تو است را بارها و بارها انجام دهی. آنگاه عمیق تر و عمیق تر خواهد رفت. اما تو چیزهاي زیادي را امتحان می کنی- یک روز یک چیز ، روز دیگر چیز دیگر. روش خودت را ابداع می کنی، بنابراین گیجی و آشفتگی هاي زیادي می آفرینی. با ذهن در حال بازي هستی. پس سعی نکن ابداع کنی، و مدیتیشن شلم شورباي خودت را درست نکن. یکی را انتخاب کن و چند هفته امتحانشان کن.

این نکته خاص را همیشه به خاطر داشته باشید با شروع مدیتیشن شما جریانی را به حرکت می‌اندازید که تا جای شما مجبور به هل دادن و تلاش هستید و از جای به بعد مدیتیشن است که شما را هل می‌دهد منتظر این اتفاق فوق‌العاده باشید که روزی مدیتیشن خودش می‌آید .

ایجاد فضایی برای مدیتیشن

وقتی می گویم مدیتیشن کن، می دانم که از طریق مدیتیشن هیچکس نرسیده است؛ اما از طریق مدیتیشن به نقطه اي می رسی که دیگر هیچ مدیتیشنی ممکن نیست.

اگر بتوانی مکان مخصوصی را درست کنی- معبد کوچکی یا گوشه ي خانه، جایی که هر روز بتوانی در آنجا مدیتیشن کنی- از آن گوشه براي کارهاي دیگر استفاده نکن، زیرا هر کاري ارتعاش خودش را دارد. از آن گوشه فقط براي مدیتیشن استفاده کن و نه چیز دیگر. آنگاه گوشه شارژ می
شود و هر روز منتظر تو خواهد ماند.

گوشه به تو کمک خواهد کرد، محیط ارتعاش خاصی را تولید خواهد کرد، اتمسفر خاصی که بتوانی به آسانی در آن عمیق تر و عمیق تر بروي. این علت احداث‌‌ اگر بتوانی ساعت منظمی را براي مدیتیشن انتخاب کنی، این نیز بسیار کمک خواهد کرد، زیرا بدن معابد و مساجد و کلیساها است- فقط براي داشتن مکانی براي نیایش و مدیتیشن.

ذهن یک مکانیسم است. اگر هر روز در ساعت مشخصی ناهار بخوري، در آن زمان بدنت شروع به غذا خواستن خواهد کرد. گاهی حتا می توانی حقه بزنی. اگر همیشه در ساعت یک ناهار می خوري و عقربه یک را نشان بدهد، گرسنه می شوي- حتا اگر ساعت درست نباشد و یازده یا دوازده باشد. به ساعت نگاه می کنی و می بینی که یک است، و ناگهان در درون احساس گرسنگی می کنی. بدنت یک مکانیسم است. ذهنت نیز مکانیسم است. هر روز در یک مکان و در یک زمان مشخص مدیتیشن کن، و با این کار در بدن و ذهنت گرسنگی براي مدیتیشن را ایجاد می کنی .

هر روز در یک زمان مشخص بدن و ذهنت از تو خواهند خواست که به مدیتیشن بروي. کمک خواهد کرد. فضایی در درونت ایجاد می شود که گرسنه و تشنه خواهد شد. در آغاز بسیار خوب است. تا زمانی که به نقطه اي برسی که مدیتیشن طبیعی شود و بتوانی همه جا مدیتیشن کنی، در هر مکانی، در هر زمانی- تا آن لحظه، از این ابزار مکانیکی بدن و ذهن به عنوان کمک استفاده کن.

به تو فضا خواهد داد: چراغ ر ا خاموش می کنی، عود خاصی را در اتاق روشن می کنی، لباسهاي خاصی را می پوشی، اندازه ي خاص، نرمی خاص، قالیچه ي خاصی را داري، نوع نشستن خاصی را داري. همه ي ا ینها کمک می کنند اما این قانون ثابتی نیست. اگر فرد دیگر ي آن را دنبال کند، ممکن است براي او مانع باشد. فرد باید مراسم خودش را بیابد. مراسم به سادگی کمک می کند راحت باشی و منتظر بمانی. و وقتی در راحتی و آرومی ، چیزها اتفاق می افتند.

اما چه چیزی تعیین می‌کند که باید شما از کدام روش استفاده کنید آزادی در انتخاب زمان و مکان و حالت یا داشتن مراسمی مخصوص ؟

جواب ساده‌ است سطحی که در آن قرار دارید این‌ها را مشخص می‌کند اگر شما در سطحی مبتدی قرار دارید می‌تواند تا جای که ممکن است از ایجاد لینک های عصبی جهت وارد شدن به حالت خاص فیزیکی و احساسی در مکان و حالت مشخص استفاده کنید هر چند اینها کمک می‌کنند که شما ریلکس بشوید و سطحی از ریلکسیشن رو آرامش روانی رو تجربه کنید اما رک بگویم هیچ کدام ضامن وارد شدن شما به مدیتیشن نیستند صرفا ابزاری هستند جهت کمک بیشتر در شروع مسیر همین ابزار ها برای فردی که در وسط مسیر قرار دارد مانع است .

آروم، ریلکس، رها، آزاد، طبیعی و زنده باش


آدم ممکن است فکر و ذکرش مدیتیشن شود. و مسأله نگرانی است: تو نگران پول بودي الان نگران مدیتیشنی. مشکل در پول نیست، در نگرانی است. تو در بازار مشغول بودي. مشکل در بازار نیست بلکه در نگرانی است. آدمی باید نرم و طبیعی باشد و نگران چیزي نباشد، نه ذهن و نه مدیتیشن. فقط بعد از آن که خالی هستی و مشغول نیستی، وقتی به سادگی جاري هستی، در نهایت بر تو اتفاق می افتد.

این مریضی جمعی را که نگران پیشرفت است و به صورت مداوم خود را با بقیه مقایسه می‌کند وارد مدیتیشن نکنید که مثل یک سم آلودهمی‌کند مسیر را. دیواری بزرگ می‌سازد که مانع جلو رفتن‌تان بشود. مدیتیشن را آلوده ذهن و خواست نکنید مدیشین از این نوع به دست آوردنی‌ها نیست، مدیتشن پاک است و معصوم کسی به مدیتیشن نمی‌رسد در واقع تا وقتی یک من درون شماست و شما کسی هستید و یکی نیستید با طبیعت با هستی با زندگی مدیتیشن حضور نخواهد داشت مدیتیشن زمانی هست که شما نیستید. یا خواست پیشرفت و نگرانی و مقایسه میتواند در شما باشد یا مدیتیشن امکان این وجود ندارد که باهم در وجود شما باشند.

پس این مقایسه کردن و عطش به دست آوردن فتح کردن را در همین آغاز مسیر بشناسید. تا در دایره‌ی که هزاران هزار فرد که در مسیر شناخت خود هستند گیر گرده‌اند گیر نکنید.

مهم‌ترین کلمه در مسیر شناخت خود، مدیتیشن و مراقبه، رهایی و ول کردن است ، تسلیم است.

بخندید ، شاد باشید ، عشق بورزید

شاد باشید، خوشحال باشید، محیطی پر از شادی برای خودتان و اطرافیانتان درست کنید. هم دیگه را بغل کنید، با همه وجود وارد روابط شوید، عاشق باشید، عاشقانه دوستی کنید، در هر کاری با همه وجود وارد شوید اینها باعث می‌شود تجربه روزانه شما از زندگی به مدیتیشن تبدیل شود

برقصید، ورزش کنید، فعالیت بدنی داشته باشید اینها باعث می‌شود راحت تر بتوانید مدیتیشن را انجام دهید

اولین کاري که باید انجام دهید خندیدن است، زیرا کل روز را ادامه می یابد. اگر با خنده بیدار شويد، به زودي درمی یابید که زندگی چقدر پوچ و بی معنی است. هیچ چیز جدي نیست: حتی ناامیدي‌ات خنده دار ست، حتی دردت خنده دار است، حتی خودت خنده داري.

تمام مدیتیشن ها روش هاي ظریفی براي مست کردن تو هستند – روش هایی براي این که تو را
مست حقیقت کنند.